شماره اول ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی منتشر شد

  • ۱۲۵۱

شماره اول ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی کاری مشترک از بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس و گروه رسانه‌ای عقیق با همکاری موسسه فرهنگی غیردولتی کشورشناسی ایران منتشر شد.

این ویژه‌نامه در دو فصل «ایران‌شناسی و زاگرس‌شناسی» و «نهاوندشناسی» به تحلیل برخی موضوعات در حوزه تمدنی-فرهنگی زاگرس پرداخته است.

در این شماره می‌خوانیم:

اخبار دفتر منطقه‌ای زاگرس

چرا زاگرس‌شناسی/ یادداشت سردبیر

زاگرس منشاء و خاستگاه انسان/ سخنان رئیس بنیاد ایران‌شناسی در همایش بین‌المللی زاگرس‌شناسی

زاگرس محمل انتقال فرهنگ ایرانی/ معاون پژوهشی بنیاد ایران‌شناسی

استفاده از ظرفیت ایران‌شناسی در مسیر توسعه/ استاندار همدان

نهاوند نگین رشته‌کوه زاگرس/ فرماندار نهاوند

از ایران‌شناسی تا زاگرس‌شناسی/ رئیس بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس

شرق‌شناسی مقدمه کشورشناسی/ مدیرعامل موسسه فرهنگی غیردولتی کشورشناسی ایران

زاگرس مهد ظهور و توسعه مفرغ

مقاومت اتابکان لر کوچک در برابر تمرکزگرایی خلفاء و پادشاهان/ مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در شهرستان دورد

نهاوند در دل زاگرس/ مدیرمسئول عقیق غرب

گردشگری شهری موتور محرک نهاوند/ پژوهشگر بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس

سفرنامه عراق عجم/ ناصرالدین شاه قاجار

نهاوند در نزهه المشتاق

جنید از نهاوند تا بغداد

قدم به قدم با مهدی طالب/ پدر علم ترویج کشاورزی ایران

رشته‌کوه گرو قلب زاگرس/ مدرس دانشگاه

بازتاب زبان‌های باستانی در گویشی امروزی

ضرب‌المثل‌های نهاوندی

 

جخت دانلود به صفحه ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی مراجعه کرده و یا اینجا کلیک کنید.

زاگرس زادگاه سفال و ظروف منقوش

  • ۱۳۷۷


سفال1 عبارت است از اشیاء و ظروفی که از گِل ساخته و پخته شده‌اند. اشیاء ساخته شده از گل در ردیف بادوام‌ترین آثار باستانی قرار دارند، ولی سفالینه‌ها به دلیل نوآوری که با پختن گِل پدید آمده ماندگاری بیشتری داشته و با نقوشی که بر آنها تصویر می‌شده، در حوزه فرهنگی، اهمیت بالاتری دارند.
در دوره پارینه‌سنگی میانی بین 300 هزار تا 40 هزار سال پیش، آثار بر جای مانده از غارنشینی در کوه‌های زاگرس به‌دست آمده که بیانگر سکونت انسان در این مناطق بوده است، پس از آن ابزار چخماقی موسوم به دوره موستری2 با قدمتی بیش از 40 هزار سال به چشم می‌خورد، در دوره پارینه‌سنگی پسین بین 38 هزار تا 19 هزارسال پیش در ناحیه زاگرس میانی ابزار سنگی و چوبی روایج و تنوع بیشتری می‌یابد و فرهنگی رغم می‌خورد که به فرهنگ برادوستی3 مشهور است و تا پایان آخرین عصر یخبندان4 در حدود 11 هزار و 700 سال پیش ادامه می‌یابد. در همین دوران ساخت سفالینه‌ها در زاگرس میانی آغاز شده است.
«رومن گیرشمن» سابقه تولید سفال در منطقه زاگرس را به دوره انسان غارنشین نسبت می‌دهد. وی در کتاب ایران از آغاز تا اسلام چنین می‌نویسد: «در عهدی که آنرا می‌توان بین 10 تا 15 هزار سال پیش از میلاد قرار داد، تغییر آب و هوا صورت گرفت. عهد بارانی از بین رفت و عهدی که در اصطلاح آنرا عهد خشک نامند و هنوز هم ادامه دارد، جانشین آن گردید. در این عهد، انسان پیش از تاریخ که بیشتر در نجد ایران می‌زیست، در غارها یا پناهگاه‌های سنگی سکونت داشت. در بهار سال 1949 ما نخستین بار در ایران آثار بقایای انسان عهد مزبور را در حفاری غاری در «تنگ پبده5» در کوه‌های زاگرس6 تشخیص دادیم. در اینجا انسان برای تهیه خوراک خود به شکار می‌پرداخت. انسان در آن موقع یک نوع ظروف سفالین ناهموار را که به طور ناقص پخته بود به کار می‌برد و در پایان دوره سکونت در غار این ظروف از فرط دودخوردگی به رنگ سیاه سیر در آمده بود». 
این مورد را می‌توان قدیمی‌ترین تاریخ ظهور و توسعه سفال دانست. این ظروف ناهموار و نیم‌پخته توسط نسل‌های بعدی به مرور تکامل یافته و به سفالینه‌هایی زیبا و منقوش تبدیل شدند.
این مدارک مستند موجب اثبات این فرضیه است که سفالگری و بافندگی که از صنایع وابسته به کشاورزی و دامداری هستند، در رشته کوه‌های زاگرس ایران آغاز شده است.
با کشف اولین شهرها7 در دامنه‌های زاگرس مشخص شد از چند جهت اساسی تمدن در این ناحیه، از تمدن مصر دست‌کم پنج قرن، از تمدن هند بیش از هزار سال و از تمدن چین دوهزار سال پیش‌تر است. این نظر را آرتور اپهام پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران تایید کرده است.
ظروف سفالی به صورت سالم، شکسته و خرد شده در میان رایج‌ترین آثار مکشوفه باستان‌شناسی قرار دارند و شکل، شیوه ساخت و نقوش آنها، مبانی هزاران توصیف و تحلیل را فراهم آورده است.
در خلال همین زمان نقاشی روی سفال آغاز شد، بشر علاوه بر جنبه کاربردی سفال در زندگی روزمره، از نقوش مختلف هندسی، انسانی، گیاهی، حیوانی، موضوعی و نمادین که بر سفال نقش می‌زده، برای بیان وضعیت محیط و زندگی، اعتقادات، باورها و روایت موضوعی خاص استفاده کرده و کلیه خصوصیت‌های زندگی خود اعم از مذهبی، آئینی، اخلاقی و هنری را با نقش بر سفال تصویر می‌کرده است.
باید در نظر داشت انتقال پیام از طریق تصویر به شکل‌های گوناگون از قدیمی‌ترین ایام، یعنی از زمان انسان غارنشین وجود داشته است. قبل از ابداع خط، انسان اولیه منویات و مشاهدات خود را نقش می‌کرد. همین نقوش مقدمه‌ اختراع اولین خط تصویری، ایدئوگرام یا هیروگلیف و اندیشه‌نگاری بوده است. در نتیجه می‌توان گفت نقوش روی سفال‌های پیش از تاریخ در واقع خط مردم آن روزگار بوده است. گیرشمن عقیده دارد نقش‌های ظروف سفالی، متعلق به دوره‌ای است که بی‌فاصله، قبل از اختراع فن کتابت قرار داشته و جرج کنتو در کتاب «صنایع ایران» نقوش روی سفال را کتاب‌های اولیه ایران‌زمین تصور کرده است.
زاگرس‌نشینان آنقدر در صنعت سفالگری و نقاشی روی آن که خود هنر مشکل و زمان‌گیری است، موفق شده بودند که بعضی از آثار سفالین آنها جزء شاهکارهای صنعت سفالگری جهان به حساب می‌آید. در هیچ نقطه دیگر، نظیر هنر نقاشی روی سفال، هم‌زمان با سفالینه‌های منقوش زاگرس ایران، یافت نشده و این امر می‌رساند که حوزه تمدنی-فرهنگی زاگرس زادگاه اصلی ظروف منقوش است.


  1- Potsherd
  2-  Mousterian 
  3- Baradostian culture
  4- Last Glacial Period
  5- Pabda
  6- نشانی دقیق این مکان کوه‌های بختیاری واقع در شمال شرقی شوشتر است.
  7- از این شهرها می‌توان به قلعه جرمو در شرق شهر کرکوک، تپه حسونه در جنوب موصل و تپه گوره در بانه اشاره کرد.
 

نوشتن تمایز انسان از حیوان

  • ۱۱۸۵

خیلى‌ها بر این عقیده‌اند که پیشرفت‌هاى انسان امروز به واسطه‌ى زبان به وجود آمد، اما با نگاهى به تاریخ علم بشر، به راحتى مى‌توان فهمید که پایه‌هاى پیشرفت این تمدن بزرگ از زمانى شکل گرفت که خط و نوشتن آغاز شد.
به نظر مى‌رسد بهتر است انسان را به جاى حیوان ناطق، حیوان نویسنده نام‌ گذارى کنیم، زیرا علم فهمیده که برخى از حیوانات نیز براى خود زبان خاصى دارند و با هم صحبت مى‌کنند؛ اما به جرات مى‌توان گفت که انسان تنها موجودى است که تاکنون شناخته شده و قدرت نوشتن دارد.
اما متاسفانه چیزى که امروز در جامعه‌ى ما به سرعت در حال افزایش است، جاى گزینى گفتار به جاى نوشتار است و این یعنى بازگشت به چیزى نزدیک به 2500 سال پیش، یعنى زمان سوفسطائیان. مسئله‌اى که در یونان باستان با افلاطون پایان یافته بود، در جامعه‌ى ما تازه در حال شکل گرفتن است.
مشکل تنها به اینجا ختم نمى‌شود، مشکلى که در جامعه‌ى ما در حال گسترش است به مراتب خطرناک‌تر مى‌نماید، افرادى که فعالان جامعه هستند، به جاى مکتوب کردن نقد و نظرات خود، رو به سوى نقد شفاهى آورده‌اند. دلیل این انتخاب هم بسیار ساده است، این گروه براى آنکه خود را از نقد دیگران مصون بدارند، از نوشتن تن مى‌زنند و این بحران خطرناکى را براى آینده رقم خواهد زد.
دکتر عبدالرحمن فرامرزى [موسس روزنامه کیهان] روزهاى یکشنبه در صفحه 3 روزنامه به بررسى و تحلیل شرایط روز مى‌پرداخته و روزهاى سه‌شنبه هم در رادیو مسائل روز کشور و جهان را تحلیل مى‌کرده است.
مطالبى که در رادیو عنوان مى‌شد به مراتب تندتر و انتقادى‌تر از مقاله‌هایى بود که در روزنامه مى‌نوشت.
استاد محمد دهقانی آرانی که آن روزگار خبرنگار کیهان بوده، تعریف مى‌کرد روزى از دکتر فرامرزی پرسیدم: چرا مطالبى که در رادیو مى‌گویید را در روزنامه نمى‌نویسید تا تعداد خوانندگان بیشتر شود.
وى نگاهى به من انداخت و گفت: رادیو حرف است و حرف هم باد هوا. اما چیزى که مى‌نویسى سند مى‌شود و تا ابد قابل استناد است.
امروز که نزدیک به 5 دهه از آن روزگار مى‌گذرد گویى باز هم اوضاع و دید روشنفکرمآبانه ما زیاد فرقى نکرده و همه براى آنکه چیزى براى انتقاد کردن به دست دیگران ندهند، نمى‌نویسند و تنها به حرف زدن بسنده مى‌کنند. باید به این دوستان گفت که عزیز من حرف باد هواست.
وقتى بیشتر افراد فعال جامعه از نقدپذیرى فرار کنند و حتى از ارائه‌ى کارهاى مکتوب به دلیل آنکه ممکن است مورد نقد قرار بگیرد، سر باز زنند، دیگر چیزى به نام تولیدات فرهنگى، هنرى، فلسفى و علمى باقى نخواهد ماند. انسانى که با نوشتن توانست علم را گسترش دهد، دیگر راهى براى آن  ندارد و در نتیجه دیگر نمى‌توان به ادامه‌ى این پیشرفت  امید داشت.
این عادت گریز از نقد شدن هم برمى‌گردد به همان خصوصیات سوفسطایى که هنوز در ذهن جهان سومى ما باقى مانده و انگار نمى‌خواهیم، هم فکرى براى آن داشته باشیم.
این در حالی است امانوئل کانت، فیلسوف قرن هجدهم میلادی در کتاب نقد عقل محض چنین می‌گوید: 
زمانه‌ى ما دوران نقد است و هر چه هست باید در مقابل آن تسلیم شوند. دین و قانون با استفاده از تقدس و ابهتى که براى خود قائل مى‌شوند مى‌خواهند خود را از نقد معاف کنند؛ اما پس از آن شکى علیه آنها به وجود مى‌آید؛ [که سبب مى‌شود] احترام دوستانه‌اى را که عقل به چیزهایى مى‌گذارد که در مقابل بررسى آزاد و آشکار سالم مانده‌اند، از دست خواهند داد.
اگر بخواهیم چیزى به نام پیشرفت را در هر عرصه‌اى که در آن فعالیت مى‌کنیم داشته باشیم، چاره اى نداریم جز اینکه به نوشتن و پذیرش نقد شدن برگردیم. 

نمادشناسی مرگ بر مبنای نقوش حک شده روی سنگ قبر در منطقه زاگرس میانی

  • ۱۰۲۷

برگزاری همایش بین‌المللی زاگرس‌شناسی توسط بنیاد ایران‌شناسی را می‌توان نقطه عطفی در مطالعات منطقه زاگرس دانست. مقاله «نمادشناسی مرگ بر مبنای نقوش حک شده روی سنگ قبر در منطقه زاگرس میانی با تاکید بر شهرستان نهاوند» به بررسی نگاره‌های باقیمانده از دوران باستان و نقوش روی سنگ‌های قبر منطقه به نمادشناسی و واکاوی مفاهیم مرگ در بین اقوام منطقه پرداخته است.

مرگ‌اندیشی سبب ایجاد فلسفه و به تبع نمادپردازی خاص مرگ در بین اقوام مختلف شده است؛ این نماد‌ها در طی اعصار و با نفوذ فرهنگ‌های متفاوت دستخوش تغییراتی شده اما همواره بخشی از باورهای کهن از طریق این نمادها به نسل‌های بعدی منتقل شده و تا زمانی که ابزار مدرنیته، تیشه بر ریشه رفتارهای سنتی نگذارده بود،‌ خود را حفظ کرده اند. منطقه زاگرس میانی به دلیل سابقه تمدن دیرپای خود، میراث‌دار نمادهایی کهن از دیرباز تاریخ است که بررسی آنها می‌تواند گوشه‌ای از باورهای مردم ایران کهن را نشان دهد. 

مرگ را می‌توان قدیمی‌ترین دغدغه بشر دانست، شاید امروز اطلاعات چندانی از دغدغه‌های انسان باستانی به صورت مکتوب یا شفاهی باقی‌نمانده باشد، اما از طریق بررسی و نمادشناسی قبرها و سنگ‌ قبرهای باقی‌مانده، می‌توان به بخشی از دغدغه‌ها و باورهای آنها دست یافت.

وجود طرح‌های خاص بر روی سنگ قبرها که گاه تکرار شده و گاه منحصر به فرد حکاکی شده‌اند و یافتن برخی آنها در گورستان‌های قدیمی این مسئله را به ذهن متبادر می‌سازد که این نقوش دارای فلسفه و نمادپردازی می‌باشند که لازم است برای دست یافتن به نگاه اقوام گذشته پیرامون مرگ به واکاوی آنها پرداخت.

اهمیت موضوع نمادشناسی تصاویر حک شده در مراسم تدفین از آن روست که با پی بردن به نگاه اقوام گذشته پیرامون مرگ، بسیاری از باورهای آنان مشخص خواهد شد و از این منظر می‌توانیم اطلاعات خود را در خصوص مردم ساکن در منطقه زاگرس میانی و شهرستان نهاوند تکمیل کنیم.

جایگاه قبور و احترامی که پیوسته بشر برای اموات داشته، سبب شده در طول تاریخ این اماکن کمتر مورد تعرض، دستکاری و تخریب قرار بگیرند. باورهای مربوط به مرگ را می‌توان از دست‌نخورده‌ترین باورهای آدمی دانست، چرا که بشر با همه پیشرفت‌هایی که از نظر تکنولوژی به دست آورده، هنوز موفق به حل مسئله مرگ نشده و ما امروز با مرگ همان‌گونه مواجه می‌شویم که مردم هزاره‌های دور. شاید پیشرفت‌های پزشکی و بهبود کیفیت زندگی طول عمر را بالا برده و برخی تعابیر پیرامون مرگ را دست‌خوش تغییر کرده باشند، اما مواجه با مرگ امری یکسان است که هنوز بزرگترین دغدغه بشر می‌باشد.

متاسفانه تا کنون بررسی نمادشناسانه و تلاش برای دست یافتن به فلسفه مرگ از طریق سنگ قبرها به خصوص در منطقه مورد نظر انجام نگرفته و اگر تحقیقی هم در خصوص گورستان‌ها بوده بیشتر برای جمع‌آوری آمار و ارقام زیرساخت روستایی و شهری بوده است. 

نوع طراحی برخی سنگ‌ قبرها در شهرستان نهاوند به شکلی است که گویی سنگ اصلی از دو بخش تشکیل یافته است؛ قسمت بالایی که شامل طرح‌هایی از گل و پرنده و شانه و قیچی و تسبیح و ... است مربوط به زندگی معنوی فرد می‌باشد، بخش متن که شامل نام و نسب و تاریخ تولد و وفات است؛ و همچنین با اشعار، ابیات و آیاتی از کتاب مقدس مسلمین قرآن مزین گشته تا بازماندگان را به ذکر دعا و فاتحه وا دارد، مربوط به زندگی مادی. اما تکه سنگی که جدا از این دو حکاکی شده به نظر می‌رسد مربوط به زندگی کیهانی شخص متوفی باشد.

از بحث فوق می‌‌توان نتیجه گرفت، ساکنان منطقه زاگرس میانی به خصوص شهرستان نهاوند، از دیرباز به وجود زندگی پس از مرگ در جهانی دیگر که مرحله بالاتری از این جهان است و هجرت و جاودانگی روح اعتقاد داشته و بر این باور بوده‌اند که مرگ جدا شدن روح حقیقی از جسم فانی و ادامه زندگی او در جهان مینوی بوده که تنها در حلقه قدرت پاک خداوندی است و دست اهریمن از آن کوتاه بوده و شخص بسته به اعمال خود در آن جهان به سمت خوبی مطلق یا عذاب هدایت می‌شده است.

علاوه بر این تصاویر حک شده روی سنگ‌های قبور که از هزاره‌های دور در آیین‌های مربوط به تدفین کاربرد داشته، نشان از پیوستگی این باورها در بین مردم دارد که تا همین اواخر ادامه داشته و مدتی است به دست فراموشی سپرده شده است.

با توجه به دلایل فوق تصاویر حک شده روی سنگ‌های قبر تنها جنبه تزئینی نداشته و مفاهیمی غنی از تروماهای کهن و اسطوره‌های زندگی، مرگ و جاودانگی را بازگو می‌کنند. با توجه به همخوانی این تصاویر در قبرها و مناطق گوناگون به نظر نمی‌رسد بتوان آنها را جز نشان‌های خانوادگی محسوب کرد. هدف از حک این تصاویر یاوری متوفی و راهنمایی او برای حرکت صحیح در سفر جاوادانه به سرمنشاء حقیقت بوده است.

 

جهت دریافت متن کامل مقاله در بیست صفحه روی نشانه زیر کلیک کنید.