شماره اول ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی منتشر شد

  • ۱۲۳۵

شماره اول ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی کاری مشترک از بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس و گروه رسانه‌ای عقیق با همکاری موسسه فرهنگی غیردولتی کشورشناسی ایران منتشر شد.

این ویژه‌نامه در دو فصل «ایران‌شناسی و زاگرس‌شناسی» و «نهاوندشناسی» به تحلیل برخی موضوعات در حوزه تمدنی-فرهنگی زاگرس پرداخته است.

در این شماره می‌خوانیم:

اخبار دفتر منطقه‌ای زاگرس

چرا زاگرس‌شناسی/ یادداشت سردبیر

زاگرس منشاء و خاستگاه انسان/ سخنان رئیس بنیاد ایران‌شناسی در همایش بین‌المللی زاگرس‌شناسی

زاگرس محمل انتقال فرهنگ ایرانی/ معاون پژوهشی بنیاد ایران‌شناسی

استفاده از ظرفیت ایران‌شناسی در مسیر توسعه/ استاندار همدان

نهاوند نگین رشته‌کوه زاگرس/ فرماندار نهاوند

از ایران‌شناسی تا زاگرس‌شناسی/ رئیس بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس

شرق‌شناسی مقدمه کشورشناسی/ مدیرعامل موسسه فرهنگی غیردولتی کشورشناسی ایران

زاگرس مهد ظهور و توسعه مفرغ

مقاومت اتابکان لر کوچک در برابر تمرکزگرایی خلفاء و پادشاهان/ مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در شهرستان دورد

نهاوند در دل زاگرس/ مدیرمسئول عقیق غرب

گردشگری شهری موتور محرک نهاوند/ پژوهشگر بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس

سفرنامه عراق عجم/ ناصرالدین شاه قاجار

نهاوند در نزهه المشتاق

جنید از نهاوند تا بغداد

قدم به قدم با مهدی طالب/ پدر علم ترویج کشاورزی ایران

رشته‌کوه گرو قلب زاگرس/ مدرس دانشگاه

بازتاب زبان‌های باستانی در گویشی امروزی

ضرب‌المثل‌های نهاوندی

 

جخت دانلود به صفحه ویژه‌نامه زاگرس‌شناسی مراجعه کرده و یا اینجا کلیک کنید.

نقش زنان در حفظ و ترویج گویش‌های محلی -بررسی موردی گویش نهاوندی

  • ۱۲۹۹

نکته: مقاله پژوهشی نقش زنان در حفظ و ترویج گویش‌های محلی به عنوان اولین نمود میراث فرهنگی ناملموس (بررسی موردی گویش نهاوندی) را در راستای کارهای پژوهشی بنیاد ایران‌شناسی دفتر منطقه‌ای زاگرس نوشتم و در همایش بین‌المللی جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام پذیرفته شده و در کتاب چکیده مقالات همایش درج شده است.
در ادامه نگاهی به این مقاله خواهیم داشت.

چکیده:
میراث فرهنگی ناملموس نشانگر اصلی تنوع فرهنگی در بین جوامع است، که نقش مهمی در گفتگو بین فرهنگ‌های مختلف ایفا کرده و در عین حال موجب مقاومت فرهنگی در برابر تفکر یکسان‌سازی فرهنگیِ قدرت‌های برتری‌طلب خواهد داشت.
از آنجا که لازمه حفظ و ترویج میراث فرهنگی ناملموس، انتقال بین نسلی از طریق آموزشِ سینه به سینه یا شفاهی است، بخش چشمگیری از تجلیات میراث فرهنگی ناملموس از اساس زنانه بوده و در بستر خانواده شکل می‌گیرد.
سنت‌ها و اصطلاحات شفاهی از جمله زبان، اولین نمود میراث ناملموس دانسته شده و بعضی زبان‌ها و قالب‌های زبانی در ردیف آثار جهانی ناملموس ثبت شده است. اما انواعی از میراث زبانی مانند گویش‌های محلی امروز در معرض خطر قرار گرفته‌اند.
گویش نهاوندی که در فهرست ملی میراث فرهنگی ناملموس نیز به ثبت رسیده به عنوان میراثِ مشترک مردم این شهر در فرهنگ، تفکر، اقلیم، زیبایی‌شناسی، ارزش‌های جمعی و جهان‌بینی آنها ریشه دارد.
میراث زبانی را بیش از سایر نمونه‌های میراث فرهنگی ناملموس می‌توان زنانه دانست، زیرا آموزش زبان به نسل بعدی حتی در مردانه‌ترین جوامع نیز، همواره کار زنان بوده تا آنجا که زبان اصلی هر شخص را زبان مادری می‌نامند. اما در سال‌های اخیر با کم اهمیت جلوه داده شدن گویش‌های محلی این گویش‌ها مردانه قلمداد شده و زنان به زبان معیار رسمی گرایش یافته‌اند و همین سبب شده بخش کثیری از نسل‌های آینده بدون آموزش گویش محلی به اجتماع وارد شده و گویش محلی خود را به عنوان زبان دوم در محیط بیاموزند و این روند سبب نقص در آموزش و از میان رفتن بخش زیادی از اصطلاحات و کلمات در نسل‌های جدید شده که همین امر گویش نهاوندی را در معرض خطر قرار می‌دهد.
در این مقاله به گویش نهاوندی به عنوان سرمایه‌ای فرهنگی نگریسته شده و ضمن بررسی نقش زنان در حفظ و ترویج آن به آسیب‌شناسی دلایل عدم گرایش زنان، برای تکلم و آموزش آن پرداخته شده است.

روش‌شناسی
روش این پژوهش به صورت میدانی و گاه کتابخانه‌ای بوده و با بررسی آسیب‌های وارد شده به گویش نهاوندی بر اثر اتفاقات تاریخی و نقش عدم آموزش به کمرنگ شدن کاربرد آن صورت گرفته است.
ابزار گردآوری اطلاعات آن به صورت ثبت شفاهی از طریق گویش‌وران این گویش و مطابقت نوع گویش در افراد مسن، کسانی که گویش نهاوندی را به عنوان زبان مادری آموخته و نسل جدید انجام شده و برخی موارد نیز از میان منابع زبان‌شناسی و مکتوب جمع‌آوری شده است.

در این مقاله پژوهشی، ضمن بررسی اهمیت میراث فرهنگی ناملموس به عنوان تداوم‌بخشِ فرهنگ یک جامعه، به بررسی گویش نهاوندی به عنوان یک میراث معنوی پرداخته شده و نقش زنان در حفظ و انتقال آن به نسل‌های بعدی تحلیل شده است.

در بخشی از این مقاله چنین آمده:
در خصوص گویش نهاوندی آنچه مشهود است غالب شدن زبان معیار به خصوص در میان زنان و دختران است که سبب شده آنچه فرزندان در خانواده می‌آموزند، زبان معیار باشد و با گویش نهاوندی در خیابان و محیط‌های غیر از خانه برخورد داشته باشند. در این خصوص چون کودک آموزشِ زبانی خود را پیرامون زبان فارسی معیار می‌بیند، حتی در صورت آموزش تکلم به گویش نهاوندی با بسیاری از اصطلاحات و حتی کاربرد‌ها و شیوه دستوری گویش نهاوندی بیگانه شده و به مرور زمان، سبب می‌شود، گویش نهاوندی از شکل اصلی خود خارج شده و بیشتر به لهجه شبیه شود، زیرا سبب شده بسیاری از کلمات فراموش شده و با کلمات زبان رسمی جایگزین شود، به عنوان نمونه در گویش نهاوندی چهار واژه «موزه»، «اورسی»، «پالا» و «گالش» در برابر واژه فارسی «کفش» وجود داشته است. «موزه» مربوط به کفش‌های درباری بوده که نوک آنها رو به بالا برگشته و به دلیل از میان رفتن این پوشش نزدیک به یک قرن است دیگر استفاده نمی‌شود، «اورسی» کفش رسمی و مهمانی‌های خاص بوده، «پالا» کفشی بوده که به صورت روزمره استفاده می‌شده و «گالش» به کفشی اطلاق می‌شده که راحت بوده و برای دویدن، کوه‌نوردی یا کارهای بدنی استفاده می‌شده است، اما در حال حاضر استفاده از آنها بسیار کمرنگ شده و تلفظی لهجه‌گونه از کفش به صورت «کِووش» جایگزین شده است.

در بخش پایانی مقاله چنین نتیجه‌گیری شده است:
با توجه به قدرت و همه‌گیری زبان معیار در جامعه، بسیاری از خانواده‌ها تلاش می‌کنند زبان معیار را به عنوان زبان اولیه به کودکان آموزش دهند، که در این میان نیز نقش اساسی را زنان در نقش مادری بازی می‌کنند؛ این شیوه گرچه به نظر مفید می‌رسد اما از چند جلوه سبب بروز مشکلات عدیده‌ای برای نسل‌های بعدی می‌شود. نخست: بخش وراثتی زبان در کودکان حامل گویش نهاوندی است، دو: مادر و پدر با وجود تکلم به زبان معیار در ناخودآگاه ذهنی خود به گویش نهاوندی می‌اندیشند و آنرا به صورت ترجمه شده به زبان معیار برمی‌گردانند، سه: کودک در دوگانه‌گی زبان معیار و گویش نهاوندی قرار می‌گیرد. افراد با او به زبان معیار سخن گفته و در محاورات دیگر وی شاهد برقراری ارتباط با گویش نهاوندی است، چهار: کودک با ورود به مدرسه آموزش زبان معیار را طی می‌کند.  این دلایل عمده و دلایل دیگری سبب می‌شود ذهن کودک به عنوان نسل بعدی فاقد یک پیوستگی زبانی شده و وی را با میراث زبانی بیگانه می‌کند.
به طور نمونه کودکانی که زبان اولیه آنها زبان معیار است نسبت به کودکانی که گویش محلی را به عنوان زبان مادری آموخته‌اند از توانایی کمتری در کاربرد زبان معیار برخوردار هستند. علاوه بر این در صورت آموزش گویش نهاوندی در خانواده و سپس آموزش زبان معیار از طریق رسانه‌ها و نظام آموزشی، کودکان توانایی تکلم به هر دو زبان را دارا شده و این خود سبب گسترش دایره واژگانی و توانایی بیشتر کاربرد زبان در کودکان می‌شود.
استفاده از گویش نهاوندی در بازار، گرایش شدید مردان به تکلم به این گویش، استفاده از گویش نهاوندی در برنامه‌های طنز و قرار دادن آن در ردیف لودگی‌، بی‌کلاس دانستن تکلم به گویش محلی، وجود اصطلاحاتی در گویش محلی که ممکن است در زبان معیار بی‌ادبی یا لمپنی قلمداد شود، سبب شده، زنان و دختران گرایش خود به تکلم به گویش نهاوندی را از دست داده و به زبان معیار روی آورند و این امر زنجیره آموزش سینه به سینه و شفاهی این گویش را قطع کرده است.
با این تفاسیر می‌توان نتیجه گرفت که اولین قدم برای حفظ و تداوم این گویش به عنوان میراث فرهنگی ناملموس شهر نهاوند که با خود فرهنگ سنتی این جامعه را حمل و حفاظت می‌کند، ترغیب زنان و دختران به تکلم به این گویش و آموزش آن به نسل‌های بعد باشد.
 

سنگ‌های مسیر توسعه نهاوند را با هم کنار بزنیم

  • ۸۸۸

یکی از موضوعاتی که همیشه در نهاوند به گوش می رسد عقب ماندن و توسعه نیافتگی شهرستان است؛ جملاتی که آنقدر شنیده شده‌اند دیگر نه حس تلاشی را برمی انگیزاند و نه حتی باعث افسوس می‌شود، گویی به این وضع خو گرفته‌ایم و خلافش سبب رنجش خواهد شد.

فرماندار نهاوند از اولین روزهای حضور خود کمر همت برای توسعه شهرستان بسته و برنامه‌هایی را که فکر می‌کرد می‌تواند به توسعه شهرستان بینجامد در پیش گرفت، اما متاسفانه سنگ‌های مسیر آنقدر بزرگ و قدیمی است که برداشتن آنها کار یک نفر نیست حتی اگر آن یک نفر فرماندار باشد.

نماینده هم هر چه می‌دانسته، تلاش کرده به انجام برساند.

در همه جمع‌های سیاسی و غیر سیاسی صحبت از وظایف فرماندار و نماینده است، اما کسی از وظایف احزاب، جریانات سیاسی، نهادهای مردمی و خود مردم حرفی به میان نمی‌آورد، گویی فراموش کرده‌ایم که جامعه تشکیل شده از همه با هم و هیچ کس به تنهایی نمی‌تواند همه مشکلات را حل کند.

عده‌ای هم بیرون از گود نشسته و از ترس آنکه غباری به کلاهشان ننشیند هیچ کاری نمی‌کنند؛ اما در ایراد گرفتن و مقصر تراشیدن، سخنوران قدری هستند، وقتی فرمانداری به کارهای اداری رسیده و ارتباطش با مردم کمرنگ است، تمام مشکلات شهرستان را ناشی از آن می‌دانند و حالا که فرماندار بیشترین وقت خود را برای ارتباط با مردم حتی در دورترین روستاها گذاشته همین را کرده‌اند پیراهن عثمان.

فرماندار بومی را یک جور می‌رنجانند و فرماندار غیربومی را به گونه‌ای دیگر؛ و هزاران مورد دیگری که جای آنها در این فرصت نمی‌گنجد.

به جای این حرف‌های صد من یک غاز، بهتر است دست در دست هم داده و با استفاده از ظرفیت‌های موجود در شهرستان و همدلی و همکاری سنگ‌های مسیر توسعه نهاوند را با هم کنار بزنیم. مخلص شما/ سردبیر


پی‌نوشت: یادداشت سردبیر در پایگاه خبری تحلیلی عقیق زرین

حال گردشگری نهاوند وخیم است

  • ۸۷۶

وقتی بحث مناطق گردشگری به میان می‌آید، شهرستان نهاوند با دارا بودن طبیعت خاص، اماکن باستانی و سابقه تاریخی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، تا آنجا که استاندار همدان -که سابقه ۵ سال فرمانداری نهاوند را در کارنامه دارد- در جلسه ستاد خدمات سفر استان می‌گوید: مردم باید بدانند که آب و هوای شمالی کشور را بدون هوای شرجی در نهاوند داریم.

اما وقتی پای زیرساخت‌های لازم برای جذب گردشگر و بهره‌برداری مردم شهرستان از این صنعت می‌افتد، حرف فرماندار نهاوند در سفر وزیر نیرو به نهاوند در ذهن تداعی می‌شود: ما دارای نداریم!

سال جاری شاهد دو اتفاق مهم در حوزه گردشگری شهرستان بودیم، اولی همایش ملی!!! گردشگری و دیگری برگزاری رویداد گردشگری ۲۰۱۸. 

دو جریانی که در آن علاوه بر حمایت‌های همه جانبه فرماندار و پیگیری‌های نماینده شهرستان، بیشتر دستگاه‌های اجرایی شهرستان حتی آنهایی که هیچ وظیفه‌ای در حوزه گردشگری نداشتند سنگ تمام گذاشتند. اما در نهایت از این همه تلاش و هزینه‌هایی که از جیب مردم شده است، نه نانی برای صنعت گردشگری گرم شده و نه آبی برای گردشگران سرد!!! امام جمعه نهاوند به درستی در انتقاد از همایش گردشگری گفت: هزینه‌ای که صرف مراسم شد را در یکی از اماکن گردشگری هزینه می‌کردید بهتر بود.

اگر ابتکار فرماندار در ایجاد سکوهای اتراق در سراب گاماسیاب را که دقیق و حساب شده است، کنار بگذاریم، هیچ عملی که سبب جذب گردشگر شود در سراب‌ها انجام نشده است.

در بحث ساخت و سازها در حریم سراب‌ها باید در نظر داشت که این اقدام بیشتر برای پارک‌های دست‌ساز کارکرد دارد تا جنگل و طبیعت بکر. مهمترین جاذبه طبیعت‌گردی نهاوند بکر بودن آن بود که دیگر آنرا هم از دست داده‌ایم. این اقدامات که متاسفانه به دلیل فقدان کارشناسی از سوی نهاد متولی گردشگری صورت می‌گیرد، چیزی است شبیه آن سازه‌های نامیمونی که سرچشمه سراب گیان را به کارگاه ساختمانی شبیه کرده تا یک جنگل زیبا و متاسفانه نه همتی برای اتمام کار بی سرانجام از سوی متولی گردشگری شهرستان به چشم می‌خورد نه شهامت پذیرفتن اشتباه.

در بحث صنعت طبیعت‌گردی اگر بخواهیم دقیق شویم تمام سازه‌های بشری باید از اماکن طبیعی برچیده شده و به خارج از حریم منتقل شوند.

وقتی آمار سازمان مربوطه از تعداد گردشگران، به تعداد بازدیدکنندگان محدود شده و بدون توجه به تعریف جهانی و ملی گردشگر، اعداد و ارقام کنار هم ردیف می‌شود، نمی‌توان بیشتر از این انتظار داشت که با وجود وضعیت فعلی در خبرها بخوانیم: «حال خوب گردشگری در سراب‌های نهاوند».

گردشگری چهارمین صنعت پولساز جهان محسوب می‌شود، اما در آن گردشگر عبارت است از فردی که حداقل یک شب در محلی اقامت کند، حال این سئوال پیش می‌آید که با این تعریف ما چند نفر گردشگر جذب کرده‌ایم؟

تپه ابوذر که این روزها به همت شهردار و شورای اسلامی شهر با نام بام نهاوند در حال ساماندهی است، نمونه‌ای بسیار عالی از ساخته‌های جدید بشری است که می‌تواند به جذب گردشگر کمک کند البته اگر در کنار تلاش‌های شهرداری نهاوند، امکاناتی نیز جهت اقامت گردشگران فراهم شود.

جا دارد فرماندار نهاوند که در بحث اشتغال بسیار فعال عمل کرده در حوزه گردشگری که با توجه به ظرفیت‌های موجود امکان اشتغالزایی فراوانی دارد نیز به همان قدرت وارد شود.

نماینده شهرستان نیز که مدام پیگیر جذب اعتبارات برای توسعه شهرستان است، لازم است از نتیجه اعتبارات گردشگری برای شهرستان پرسش نماید.

خواستن پاسخ این سئوالات از متولیان حوزه گردشگری می‌تواند گام اول و راهگشای مسیر آینده باشد:

۱- خروجی همایش گردشگری نهاوند با اعتباری بالغ بر ۵۰۰ میلیون ریال، به جز مقالاتی که بیشتر آنها از سوی اعضای هیئت داوران و هیئت اجرایی تدوین شده بود و گزارش عملکرد چه بوده است و از این همایش چه راهکاری برای توسعه صنعت گردشگری نهاوند استخراج شده است؟

۲- رویداد گردشگری ۲۰۱۸ به جز هزینه‌هایی که برای دعوت و پذیرایی مسافران داشته، چه خروجی در جذب گردشگر و توسعه صنعت گردشگری شهرستان نهاوند داشته است؟

طبیعی است که برای جذب گردشگر باید هزینه کرد، اما هزینه‌هایی از این دست که تنها محدود به مقطعی کوتاه بوده و فاقد خروجی مثبت است، چه لزومی دارد؟

در حالی که تنها یک ماه به نوروز و آغاز فصل مهمی از گردشگری مانده، چه اقداماتی برای جذب گردشگران نوروزی انجام شده است؟

شهرستان نهاوند متاسفانه فاقد نقشه راهنمایی گردشگری است و حتی برای معرفی موزه‌های فعال سطح شهر نیز اقدامی در خور صورت نگرفته و مشاهده می‌شود پوسترهای جاذبه‌های گردشگری نهاوند بدون داشتن نامی از این شهرستان در سطح ادارات نصب شده است.

برگزاری نوروزگاه از سال ۹۶ در نهاوند آغاز شده، در حالی که شهرستان‌های مجاور در حال تدارک برنامه‌هایی از این دست هستند، نهاوند با جاذبه‌هایی به مراتب بیشتر در سکوتی باور نکردنی به سر می‌برد.

در نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته که نهاوند تنها به عنوان بازدیدکننده در آن حضور داشت، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری از احتمال قوی پایتختی همدان برای طبیعت‌گردی آسیا در سال ۲۰۲۰ خبر داد و استاندار همدان نیز اعلام کرد: همدان در سال گذشته میلادی عنوان پایتخت گردشگری آسیا را داشت، ما تلاش می‌کنیم این عنوان را از دست ندهیم. با این تفاسیر نهاوند به عنوان نگین طبیعت‌گردی غرب کشور نباید تدابیری ویژه برای توسعه صنعت گردشگری داشته باشد؟

بر طبق آمار جذب هر ده نفر گردشگر برابر است با ایجاد یک شغل و این یعنی شهرستانی با جاذبه‌های گردشگری نهاوند باید پذیرای افراد جویای کار زیادی باشد نه اینکه از بیکاری رنج ببرد. حالا آمارها و گزارش عملکردها هر چه می‌خواهند بگویند، وقتی اینگونه نیست یعنی حال گردشگری نهاوند وخیم است...مخلص شما/سردبیر


پی‌نوشت: یادداشت سردبیر در پایگاه خبری تحلیلی عقیق زرین